English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (1451 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
crawfish U به پشت حرکت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
byte U حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
bytes U حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
play U بازی کردن حرکت ازاد داشتن
played U بازی کردن حرکت ازاد داشتن
playing U بازی کردن حرکت ازاد داشتن
plays U بازی کردن حرکت ازاد داشتن
freeze U ثابت کردن غیرقابل حرکت ساختن
freezes U ثابت کردن غیرقابل حرکت ساختن
move U حرکت کردن
move U حرکت کردن تکان خوردن
moved U حرکت کردن
moved U حرکت کردن تکان خوردن
moves U حرکت کردن
moves U حرکت کردن تکان خوردن
accost U در امتداد چیزی حرکت کردن
accosted U در امتداد چیزی حرکت کردن
accosting U در امتداد چیزی حرکت کردن
accosts U در امتداد چیزی حرکت کردن
surf U جستجوی وب سایت با نگاه کردن به صفحات وب به صورت نا مرتب ولی حرکت ساده بین صفحات با استفاده از اتصالات
zip U باسرعت وانرژی حرکت کردن زور
zipped U باسرعت وانرژی حرکت کردن زور
zipping U باسرعت وانرژی حرکت کردن زور
zips U باسرعت وانرژی حرکت کردن زور
departure U حرکت کردن
departures U حرکت کردن
pace U باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
paced U باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
paces U باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
spiral U بطورمارپیچ حرکت کردن
spiraled U بطورمارپیچ حرکت کردن
spiraling U بطورمارپیچ حرکت کردن
spiralled U بطورمارپیچ حرکت کردن
spiralling U بطورمارپیچ حرکت کردن
spirals U بطورمارپیچ حرکت کردن
lob U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
lobbed U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
lobbing U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
lobs U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
hovercraft U رسانگری که با فشرده کردن هوا در زیر بالای سطح وبدون تماس با ان حرکت میکند
hovercrafts U رسانگری که با فشرده کردن هوا در زیر بالای سطح وبدون تماس با ان حرکت میکند
trail U بدنبال حرکت کردن
trailed U بدنبال حرکت کردن
trailing U بدنبال حرکت کردن
trails U بدنبال حرکت کردن
lug U سنگین حرکت کردن
lugged U سنگین حرکت کردن
lugging U سنگین حرکت کردن
lugs U سنگین حرکت کردن
proceed U رهسپار شدن حرکت کردن
proceeded U رهسپار شدن حرکت کردن
skulk U گروه دزدکی حرکت کردن
skulked U گروه دزدکی حرکت کردن
skulking U گروه دزدکی حرکت کردن
skulks U گروه دزدکی حرکت کردن
skew U کج حرکت کردن
skewing U کج حرکت کردن
skews U کج حرکت کردن
lumber U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbered U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbering U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbers U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
plot U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
submarine U زیردریا حرکت کردن
submarines U زیردریا حرکت کردن
range U سیر و حرکت کردن
ranged U سیر و حرکت کردن
ranges U سیر و حرکت کردن
stunt U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunting U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunts U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
sail U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sail U با نازوعشوه حرکت کردن
sail U کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sail U حرکت کردن
sailed U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailed U با نازوعشوه حرکت کردن
sailed U کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sailed U حرکت کردن
sailings U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailings U با نازوعشوه حرکت کردن
sailings U کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sailings U حرکت کردن
slug U مثل حلزون حرکت کردن
slugged U مثل حلزون حرکت کردن
slugs U مثل حلزون حرکت کردن
lazier U باکندی حرکت کردن
laziest U باکندی حرکت کردن
lazy U باکندی حرکت کردن
paddle U با باله شنا حرکت کردن
paddled U با باله شنا حرکت کردن
paddles U با باله شنا حرکت کردن
paddling U با باله شنا حرکت کردن
depart U روانه شدن حرکت کردن
departing U روانه شدن حرکت کردن
departs U روانه شدن حرکت کردن
immobilised U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilises U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilising U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
Other Matches
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
braid U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braids U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braided U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
move on U ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
loitered U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiters U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitering U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiter U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
waggling U حرکت کردن
to bear oneself U حرکت کردن
whir U حرکت کردن
waggles U حرکت کردن
have way on U حرکت کردن
to weigh anchor U حرکت کردن
waggle U حرکت کردن
inch U حرکت کردن
get under way U حرکت کردن
waggled U حرکت کردن
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
streaking U بسرعت حرکت کردن
infile U به ستون دو حرکت کردن
zigzag U حرکت زیگزاگی کردن
zigzagged U حرکت زیگزاگی کردن
streaks U بسرعت حرکت کردن
crab U به پهلو حرکت کردن
zigzagging U حرکت زیگزاگی کردن
whirry U بعجله حرکت کردن
spank U با سرعت حرکت کردن
spanked U با سرعت حرکت کردن
to bolt U ناگهانی حرکت کردن
spanks U با سرعت حرکت کردن
zigzags U حرکت زیگزاگی کردن
crabs U به پهلو حرکت کردن
to move on U واداربه حرکت کردن
streaked U بسرعت حرکت کردن
underway U در حال حرکت کردن
to make an early start U زود حرکت کردن
darting U بسرعت حرکت کردن
trances U باچالاکی حرکت کردن
trance U باچالاکی حرکت کردن
sneaks U دزدکی حرکت ه کردن
sneaked U دزدکی حرکت ه کردن
sneak U دزدکی حرکت ه کردن
pule U باصدا حرکت کردن
skeet U باسرعت حرکت کردن
larrup U سنگین حرکت کردن
make leeway U حرکت پهلویی کردن
darted U بسرعت حرکت کردن
to tail to the tide U باجزرومد حرکت کردن
dart U بسرعت حرکت کردن
streak U بسرعت حرکت کردن
jink U بسرعت حرکت کردن
troupe U بصورت دسته حرکت کردن
troupes U بصورت دسته حرکت کردن
to tailgate the motorist in front U سر به دم حرکت کردن [اصطلاح روزمره]
draw away U جلوتر از دیگران حرکت کردن
leapfrog U باجست وخیز حرکت کردن
ripples U بطور موجی حرکت کردن
maneuver U حرکت دادن یاحرکت کردن
jibing U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
maneuver U حرکت جنگی مانور کردن
leapfrogs U باجست وخیز حرکت کردن
choking U مسدود کردن از حرکت بازداشتن
leapfrogging U باجست وخیز حرکت کردن
jibes U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
sway away U رد کردن ضربه با حرکت بدن
leapfrogged U باجست وخیز حرکت کردن
jibed U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
to outgo U حرکت کردن [به مقصدی] [کشتی]
starboard U بطرف راست حرکت کردن
zooms U با صدای وزوز حرکت کردن
belts U باشدت حرکت یا عمل کردن
belted U باشدت حرکت یا عمل کردن
belt U باشدت حرکت یا عمل کردن
hulks U باسنگینی ورخوت حرکت کردن
skips U رقص کنان حرکت کردن
skipped U رقص کنان حرکت کردن
skip U رقص کنان حرکت کردن
zoom U با صدای وزوز حرکت کردن
freewheels U با ازادی حرکت وجنبش کردن
jibe U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
whish U باصدای هیس حرکت کردن
to bolt U با سرعت زیاد حرکت کردن
gibes U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
ripple U بطور موجی حرکت کردن
rippled U بطور موجی حرکت کردن
rippling U بطور موجی حرکت کردن
freewheel U با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheeled U با ازادی حرکت وجنبش کردن
zoomed U با صدای وزوز حرکت کردن
galvanize U تحریک کردن به حرکت واداشتن
criss-crossing U بهطور متقاطع حرکت کردن
shuffle U این سو وان سو حرکت کردن
criss-crosses U بهطور متقاطع حرکت کردن
wriggling U حرکت کرم وار کردن
cannonball U سریع السیر حرکت کردن
shuffling U این سو وان سو حرکت کردن
criss-cross U بهطور متقاطع حرکت کردن
shuffles U این سو وان سو حرکت کردن
hulk U باسنگینی ورخوت حرکت کردن
to fall down the river U باجریان رودخانه حرکت کردن
shuffled U این سو وان سو حرکت کردن
To move backwards and forwards. U عقب وجلو حرکت کردن
criss-crossed U بهطور متقاطع حرکت کردن
to flounce U حرکت تند و ناگهانی کردن
ambulate U حرکت کردن درحرکت بودن
fudge U فریفتن اهسته حرکت کردن
lomomote U از جایی بجایی حرکت کردن
wriggles U حرکت کرم وار کردن
change down U به دنده سنگین حرکت کردن
fudging U فریفتن اهسته حرکت کردن
fudges U فریفتن اهسته حرکت کردن
wriggled U حرکت کرم وار کردن
wriggle U حرکت کرم وار کردن
fudged U فریفتن اهسته حرکت کردن
plodded U اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
plodding U اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
stand out U حرکت کردن ناو به سمت دریا
plods U اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
to act in self-defence U دفاع از خود اقدام [حرکت] کردن
fleets U هدف متحرک با سرعت حرکت کردن
fleet U هدف متحرک با سرعت حرکت کردن
synchronised U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronising U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronize U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronizes U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
tie up <idiom> U آرام یا متوقف کردن حرکت یا عملی
synchronises U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
gravitates U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
plod U اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
lopped U باتنبلی حرکت کردن شلنگ برداشتن
lop U باتنبلی حرکت کردن شلنگ برداشتن
lopping U باتنبلی حرکت کردن شلنگ برداشتن
lops U باتنبلی حرکت کردن شلنگ برداشتن
gravitated U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitating U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitate U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
get off U حرکت کردن عزیمت کردن
behave U سلوک کردن حرکت کردن
behaved U سلوک کردن حرکت کردن
behaves U سلوک کردن حرکت کردن
behaving U سلوک کردن حرکت کردن
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
treks U کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trekked U کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trekking U کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trek U کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum U سرعت حرکت شتاب حرکت
brush block U سد کردن سبک برای ایجادتاخیر در حرکت رقیب
immobilizes U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
precursor sweeping U پاک کردن مین قبل از حرکت ناوگان
man handle U با نیروی انسان حرکت دادن بدرفتاری کردن
sinuating U حرکت کردن به طور قیقاجی قیقاج رفتن
immobilizing U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilized U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilize U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
caterpillar U تراکتور زنجیری بشکل کرم صد پا حرکت کردن
false starts U حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
false start U حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
maunder U بطور خواب الود وسرگردان حرکت کردن
caterpillars U تراکتور زنجیری بشکل کرم صد پا حرکت کردن
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
trap U سد کردن حرکت دادن هدفها در مقابل تیرانداز دام
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com